×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

یاقوت هایی از جنس حرف

جایی که خدا می خواهد انجا باشم

جایی که خدا می خواهد باشم .....
داستان مردی را که هرگز نمیشناختم شنیدم که حتما خدا می خواست که این داستان را بشنوم .
او رئیس امنیت شرکتی بود که باقیمانده اعضای خود را از حمله به برج های دوقولو دعوت کرده بود تا فضای اداره خود را با انها قسمت کند ...
با صدایی پر از وحشت داستانی این که چرا این افراد جان سالم به در بردند و همکارانشان کشته شدند را تعریف کرد .
تمام داستان ها تنها چیزهای کوچکی بودند ...
شاید شما می دانید که مدیر آن شرکت به خاطره این که پسرش مهد کودکش شده بود آن روز دیر به سر کار می آید ....
شخص دیگری به خاطر این که آن روز نوبتش بود که کیک به سر کار بیاورد زنده مانده بود
اما برای من جالب تر فردی بود که آن روز صبح یک جفت کفش قرمز نو می پوشد .. او مصافت زیادی را تا محل کار طی می کند ولی درست قبل از رسیدن به محل کار پاهایش تاول می زند ...جلوی داروخانه می ایستد تا چسب زخم بخرد و به خاطره همین زنده می ماند ..
.بنابراین حالا وقتی در ترافیک گیر کردم ... به اسانسور نمیرسم برمیگردم تا تلفن را جواب دهم ووووووو همه این چیزهای کوچک که مرا ناراحت میکنند ..... با خودم فکر میکنم که این جا دقیقا همان جایی ایست که
خدا میخواهد من در ان لحظه باشم
امیدوارم که خدا با همین چیزهای کوچک به برکت دادن شما ادامه دهد ...
یکشنبه 20 شهریور 1390 - 12:24:28 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


آدم نداشته


زن


سال نو مبارك عزيزانم


با وحشتناک‌ترین فرودگاه‌های جهان آشنا شوید


یکی بود .. رفت .... و زندگی ادامه دارد بی او ...بی من ....بی تو


این کارها را در حق خودتان انجام ندهید


نامه دختری زیبا به مرد ثروتمند آمریکایی


اگــر جهان یــک دــده صــد نفری بــود


شايد ما به سرعت از بچگيمان دور شديم ....


احساسي ترين مردم دنيا كدامند ؟


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

513953 بازدید

494 بازدید امروز

446 بازدید دیروز

4709 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements